سه تار از جمله سازهای اصیل ایرانی است و با این که در محدوده جغرافیایی غرب آسیا سازهای هم خانواده سه تار با شکل و شمایلی نزدیک به وفور یافت می شود، امّا مشابه سه تار کنونی در نقاط دیگر این منطقه دیده نمی شود. به نظر می رسد که سه تار کنونی، روندی طولانی و تدریجی راپشت سر گذاشته است و در این زمان به شکل و صدا دهی کنونی رسیده است. این ساز که در گدشته به “سه سیم” نیز معروف بوده است در حدود دو و نیم قرن پیش به دست درویش مشتاق علی شاه کرمانی دارای سیم چهارمی می گردد (سیم واخوان یا به نام مبتکر آن، “سیم مشتاق” – سیم سفید بین زرد و بم) که به دلیل نیاز به بهتر شدن صدا دهی- به رغم تناقض آشکارا با نام ساز- بدین صورت معمول و استفاده از آن مرسوم گردید.
بر خلاف تار که قابلیت اجرای هر دو نوع موسیقی سنگین دستگاهی و سبک مطربی را داراست، سه تار تنها به محفل عرفا و خواص و اهل موسیقی راه پیدا کرد و خصوصیت کم صدایی این ساز موحب راه نیافتن آن در موسیقی طرب و مطربی شد.
از طرفی به علت سهولت ظاهری در یادگیری و نواختن سه تار، خصوصاً برای نوازندگان تار، این ساز به عنوان ساز دوم اکثر نوازندگان تار حتا سازهای دیگر پذیرفته شد و این مسأله باعث شد تا شیوه صحیح مضراب زدن و تکنیک درست نوازندگی این ساز، کمتر مورد مطالعه و دقت قرار گیرد.
می دانیم که شیوه نوازندگی هر ساز، به همراه تکامل و تکوین فیزیکی ساز در طول زمان تکامل می یابد و از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود و در این راه، اصول به صدا در آوردن، اجرای تزئینات، اسلوب نواختن مضراب، روشهای کَنده کاری و جزئیات بسیارِ دیگر ذره ذره و قدم به قدم رو به تکامل می گذارد و در طی سالها و بل قرنها ممارست و تلاش استادان و شاگردان عاشق، دقیق و پرنبوغ، صیقل می خورد و چون الماس تراش خورده، از حشو و زوایدش کاسته و بر ارزش و قدرش افزوده می شود.
همان گونه که ردیف موسیقی ایرانی حاصل زحمت و خون دل خوردن عده کثیری از نخبگان و استادان موسیقی در طول تاریخ ایران زمین به شمار می رود، شیوه نوازندگی سازهای ملی ما نیز در چنین روندی، با حرارت بسیار و از خود گذشتگی عاشقان این هنر، از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود و بی شک نمی توان این تاریخچه را به یکباره نادیده انگاشت و با ساده انگاری همه را به کناری نهاد و بدون فراگیری و پیمودن راه قدما، اسلوب و اساسی نوین پایه ریخت.
در اوایل قرن بیستم و با پیدایش امکانات ضبط صدا در موسیقی ایرانی، از آنجا که این اختراع هنوز به درستی کامل نشده بود، میکروفن های ضعیف و روش صبط صدا بدون استفاده از برق، موجب گردید که صدای سه تار از مجموعه ضبط شده موسیقی ایرانی در صفحه گرامافون غایب شود. از بزرگ ترین لطماتی که در این دوران به سه تار، به عنوان سازی مستقل و باهویت وارد آمد. ضبط نشدن سه تارنوازی دو استاد برجسته ی سه تار، میرزا عبدالله فراهانی و شاگرد ممتازش غلامحسین درویش (درویش خان) بود، از آنجا که این استاد در نواختن تار نیز ممتاز بودند، به نواختن آن بسنده کرده و در نتیجه اجرایی از سه تار نوازی ایشان ضبط و ثیت نشد. بدون شک در صورت ضبط سه تار نوازی به شیوه قدیم در صفحه گرامافون، امکان مطالعه و تفحص بیشتری برای محققان و نوازندگان کنونی سه تار میسر می بود.
جای خوشبختی است که قطعات زیادی از سه تارنوازی صبا که شاگرد مستقیم این دو استاد بود، در دست است و بنا به گفته ی اهل فن، سه تار صبا ادامه ی ساز قدما و اصیل ترین شیوه سه تارنوازی است و از آنجا که وی در سنین کودکی و جوانی به تحصیل موسیقی به سه تار پرادخته بود روش ارائه و طرز پرداخت جملاتِ وی به معنای دقیق کلمه “سه تاری” است و حال آن که در ساز اغلب نوازدگان غیر حرفه ای سه تار -که معمولاً ساز دیگری نیز می نوازند- طرز بیان جملات با سه تار نامأنوس و غیر متعارف است و پرداخت مناسب برای اجرا به سه تار را ندارد.
متأسفانه حجب و حیای ذاتی استاد صبا، در قبول نظر دیگران برای ننواختن سه تار در رادیو (که اصلی ترین محل ارائه ی موسیقی در آن زمان بود) و در عین حال اشتهار وی به نوازندگی ویلن در مجالس و محافل باعث شد تا شیوه سه تار نوازی قدیم و تکنیک صحیح و اصیل نوازندگی سه تار، برای عموم مردم و حتا بسیاری از موسیقی شناسان ناشناخته باقی ماند و برای عده ای نیز سه تار نوازی استاد صبا به صورت شیوه ای شخصی و خاص خود استاد معرفی شد و به این دلیل نام وی به عنوان نوازنده سه تار – با شیوه خودش – در کنار نام دیگر نوازندگان سه تار – با شیوه ی خودشان – قرار گرفت و شأن و منزلت سه تار وی هیچ گاه به درستی و به دقت مورد پژوهش و تحقیق اهل فن قرار نگرفت و ارزش واقعی آن تا به امروز پوشیده مانده است.
به توجه به ویژگیهای خاص سه تار و توجه به این نکته که شخصیت و روحیات هر نوازنده باید هم خوانی و هم آوایی نزدیکی با شخصیت صدادهی ساز وی داشته باشد؛ لذا سازی کم صدا، با حالتی گرفته و نهفته چون سه تار را نوازنده ای درون گرا، بی تظاهر و گوشه گیر تکامل می بخشید و تکمیل می کرد و این خصیصه نیز باعث ترویج کم تر سه تار، به نسبت دیگر سازها بود و با وجود عده بسیار زیادِ سه تار نوازان در دوران های مختلف تنها عده کمی از آنان حاضر به اجرای موسیقی برای عموم مردم بودند. حتا در زمان شروع به کار رادیو ایران در سال ۱۳۱۹ نوازنده ای به عنوان نوازنده سه تار معرفی نشد و در حدود یک دهه بعد و با ظهور استاد احمد عبادی و رائه ی تک نوازی وی در رادیو، صدای سه نار به گوش مردم رسید.
با توجه به این که از دوران مشروطیت تا دهه ۱۳۳۰ شمسی تغییرات زیادی در نحوه ی ارائه ی موسیقی، چه از نظر مطالب اجرایی و چه از نظر تکنیکِ اجرا، به دلیل شرایط جامعه، ورود وسایل ضبط و پخش صدا و ورود نشانه های ظاهری فرهنگ و موسیقی غرب به ایران انجام پذیرفته بود، بار اصلی این تغییرات به یکباره بر دوش احمد عبادی قرار گرفت و وی توانست با استفاده از آموخته های خود و ذوق فطری اش، نحوه اجرای سه تار را با دیگر سازها مانند تار و سنتور هماهنگ کند.
در شیوه استاد عبادی، سرعت نوازندگی و زمان بندی جملات موسیقی از دوره ی قبل کند تر، و ریتم آهسته تری پیدا نمود و علاوه بر دقت در خلوص صدا و تمیز تر کردن اجراها، توجه اصلی به ارائه ی تک جمله ها و تحریر های زیبا و به اصطلاح “حال” در بیان موسیقی بود و به جای خواندن غزلی زیبا، التفات و توجه نوازنده بر گفتن تک بیت های زیبا و پراحساس بود. از آنجا که بطور معمول شنونده موسیقی از رادیو نمی تواند موسیقی را بطور کامل و با دقت کامل گوش کند، این شیوه بیان در آن زمان طرفداران و هوادارانی یافت که ساز تعدادی از این اجرا کنندگان نیز ضبط شده است.
به تدریج و با جای گزین شدن شیوه ی ارائه موسیقی در نوار کاست و در عین حال سعی و تلاش عده ای از استادان برای باز تولید شیوه های سنتی موسیقی، نحوه اجرای موسیقی تغییر یافت و از آنجا که مایه و پایه ی بنیادین این شیوه قائم به ذات و استفاده از نهایت ذوق و احساس فردی است، امروزه کم تر اجرایی را با استفاده از شیوه استاد عبادی می شنویم.
در سالهای دهه ی ۱۳۵۰ و به بعد، تعدادی از هنرجویان و محصلان موسیقی در هنرستان ها و دانشگاههای موسیقی، از محضر استادان سالخورده و ممتاز موسیقی که به طور مستقیم شاگردان عهد قجر بودند، نهایت استفاده را بردند و به تحصیل موسیقی قدیم و تکنیک های اجرایی سازهای مختلف پرداختند. با آن که ضبط و ثبت ردیف های مختلفِ موجود در این سالها انجام پذیرفت و چندین ردیف معتبر از استادان بازمانده ضبط گردید و از خطر فراموشی رهایی یافت، سعی بیشتر هنرجویان جوان بر بازیافت و بازتولید شیوه ها تکنیک های اجرایی اصیل برای ارائه ی موسیقی سنگین دستگاهی و ردیفی قرار گرفت.
اگرچه این نوازندگان بعدها و در لحظات اجرا در صحنه و خلق موسیقی بداهه نوازی، از تکنیک های سازهای محلی مانند دوتار و تنبور استفاده کردند، امّا این روش در هنگام آموزش دنبال نشد و اسلوب نوازندگی به طور مجزا تدریس شد.
در سالهای اخیر و با استفاده از امکانات جدید صوتی در کنسرت ها و استودیوها، ضعف کم صداییِ سه تار تا حدی رفع شد و اجراهای گروهی، تک نوازی همراه با ارکستر و اجراهای تلفیقی با موسیقی ملل دیگر، بیش از پیش متداول و مرسوم گردیده است.
یکی از استادان مسلم و چیره دستی که در این زمان با صدای سه تار خود گوش ها و روح ها را نوازش میداد ، استاد جلال ذوالفنون بود که متاسفانه چندی پیش بر اثر بیماری فوت کردند و ما بار دیگر شاهد از دست دادن یکی از اساتیدی بودیم که در اواخر عمر خود شاهد بی مهری های فراوانی بود.